تلاشهای بسیاری برای پایان بخشیدن دائمی بر جنگها در طول تاریخ دیده میشود. “جنگی برای پایان دادن به جنگها“، “نابودی حتمی طرفین“، دینامیت و مسلسل هر یک از اینها علیرغم اینکه نظریههای خوش بینانهای هستند، اما نتوانستند جنگها را پایان دهند.
در سال 1900 نیکولا تسلا اولین اصول انقلابی خود را برای پایان دادن به جنگها پیشنهاد کرد. ایدهی او این بود که انسانها را به طور کامل از میدان جنگ حذف کند. او زمانی را متصور شد که ماشینهای هوشمند، با ذهنهای متفکر با یکدیگر رقابت میکنند و با “حداکثر میزان تحویل انرژی” به جنگها و خونریزی خاتمه میدهند و صلح جهانی را به ارمغان می آورند.
امروزه ما این اصول اولیه را در استخراج بیت کوین داریم که توسط تسلا به زبان خودش اینطور بیان شده است:
“مرحلهٔ بعدی تکامل چیست؟ هنوز به هیچ وجه “صلح” نیست. تغییر بعدی که طبیعتاً باید از تحولات مدرن ناشی شود، باید کاهش مداوم تعداد افرادی باشد که در جنگ شرکت میکنند. مرحلهٔ بعدی ساخت دستگاه جنگ است. این دستگاه از قدرت خاصی برخوردار خواهد بود، اما تنها به چند نفر برای کار با آن نیاز خواهد داشت. این تکامل بیش از پیش یک ماشین یا مکانیزم با کمترین افراد را به عنوان عنصر جنگ پردازی برجسته میکند و پیامد کاملاً اجتناب ناپذیر آن کنار گذاشته شدن یگانهای رزمی بزرگ، به آرامی در حال حرکت و غیرقابل مدیریت است. بیشترین سرعت ممکن و حداکثر میزان تحویل انرژی توسط دستگاه جنگ هدف اصلی خواهد بود. تلفات جانی کمتر و کمتر میشود و سرانجام، تعداد افراد درگیر دائماً کاهش مییابد، فقط ماشینها در مسابقهای بدون خونریزی با یکدیگر ملاقات خواهند کرد و ملتها تماشاگران بلندپرواز و علاقهمند خواهند بود. وقتی این شرایط شاد محقق شد، صلح تضمین میشود. اما مهم نیست که اسلحههای سریع، توپهای پرقدرت، موشکهای قابل انفجار، ناوهای اژدر افکن یا سایر وسایل جنگی با چه کیفیتی ساخته میشوند، مهم نیست که چقدر مخرب باشند، هرگز نمیتوان از طریق چنین سیر تکاملی به آن شرایط دست یافت. همهٔ این دستگاهها برای کار کردن نیاز به دست بشر دارند. انسانها اجزای ضروری این ماشین آلات هستند. هدف آنها کشتن و نابود کردن است. قدرت آنها در ظرفیت انجام کارهای شرورانه است. تا زمانی که انسانها در جنگ با یکدیگر روبرو شوند، خونریزی خواهد بود. خونریزی تا ابد شور وحشیانه را حفظ خواهد کرد. برای شکستن این روحیهٔ درنده خو باید یک حرکت اساسی انجام داد، یک قاعدهٔ کاملاً جدید باید مطرح شود، چیزی که قبلاً در جنگ وجود نداشته است. قاعدهای که به اجبار و ناگزیر، نبرد را به یک صحنهٔ تماشایی، یک نمایش پر شکوه و یک مسابقهٔ بدون خونریزی تبدیل میکند. برای به دست آوردن این نتیجه باید از انسانها صرف نظر کرد: ماشین باید با ماشین بجنگد. اما چگونه میتوان امری چنین غیرممکن را انجام داد؟ پاسخ ساده است: دستگاهی تولید کنید که بتواند طوری عمل کند که گویی بخشی از یک انسان است. نه صرفاً یک ابزار مکانیکی که شامل اهرمها، پیچها، چرخها، کلاچها و چنین چیزهایی باشد، بلکه دستگاهی که یک اصل بالاتر را در بر میگیرد و به آن دستگاه این امکان را میدهد تا وظایف خود را به گونهای انجام دهد که گویی دارای هوش، تجربه، قضاوت و ذهن است! این استنتاج نتیجهٔ افکار و مشاهدات من است که تقریباً در تمام طول زندگیام به دست آوردهام و اکنون به طور مختصر توضیح دادم که چگونه به چنین چیزی رسیدم که در ابتدا رویایی غیرقابل تحقق به نظر میرسید. ” – نیکولا تسلا ، “مشکل افزایش انرژی انسانی”، مجله قرن، سال 1900.
این اصول و قواعد اولیه به درستی استخراج بیت کوین را توصیف میکرد، البته که مسلماً نیکولا تسلا با بیت کوین آشنایی نداشت. او تصوراتی داشت که اکنون مانند داستانهای آخرالزمانی و فرازمینی به نظر میرسند مثل برجهای عظیم انتقال انرژی بی سیم که انرژی آزاد شده از زمین را مهار میکنند و به طور بی سیم کل جهان را برق رسانی میکنند و یا پرتوهای مرگ (یا “اشعههای صلح”) که با وجود آن هیچ ارتشی نمیتواند به مرزهای یک کشور دیگر نزدیک شود. در نظریهٔ نابودی حتمی طرفین هیچ سرزمینی برای شخص خاصی نبود، جایی که تسلا هواپیماهای بدون سرنشین “telautomatic” را تصور کرد که به جای انسانها با یکدیگر مبارزه میکردند. این چنین بود که او صلح پایدار جهانی را متصور شد.
تسلا ماشینهای با “حداکثر تحویل انرژی” را متصور شد که “تجسم یک اصل والاتر” بودند. بیت کوین را میتوان به طور مشابه توصیف کرد. همانطور که رابرت بریدلاو در توییتر خود نوشت: “به عنوان اشارهای بر کارآمدی بشر، پول بالاترین شکل انرژی است که انسان ميتواند از آن استفاده کند.”
تسلا در سال 1919 با دیدن ویرانیهای جنگ جهانی دوم و بر باد رفتن رویاهای خود برای صلح جهانی، پیش بینی خود را اینگونه بیان کرد:
“تا زمانی که علت فیزیکی تکرار جنگ برطرف نشود، نمیتوان جلوی آن را گرفت کرد و این در آخرین بررسیها، بخش وسیعی از سیارهای که ما در آن زندگی میکنیم را در بر میگیرد. تنها حالت از بین رفتن فاصله از هر نظر با انتقال اطلاعات، حمل و نقل مسافران و تأمین منابع و انتقال انرژی روزی به وجود میآید و دوام روابط دوستانه را تضمین میکند. چیزی که ما اکنون بیشتر از همه لازم داریم، ارتباط نزدیکتر و درک بهتر بین افراد و جوامع در سراسر زمین است و نیز از بین بردن آن ارادت متعصبانه به آرمانهای والای خودخواهی و غرور ملی که همیشه مستعد کشاندن جهان به وحشیگری و نزاعها است. هیچ گونه پیمان یا اقدامی پارلمانی به هیچ وجه مانع چنین فلاکتی نخواهد شد. اینها فقط اختراعات جدیدی برای قرار دادن افراد ضعیف در اختیار قویها هستند… صلح فقط میتواند نتیجهٔ طبیعی روشن فکری جهانی و ادغام نژادها باشد، و ما هنوز از تحقق این امر دلپذیر و اعطا کنندهٔ سعادت فاصله داریم. ” – نیکولا تسلا، “اختراعات من”، آزمایش کنندهٔ برق، سال 1919.”
اگر تسلا تا زمان ساخت بیت کوین عمر میکرد، شاهد این بود که این ارز دیجیتال، اصول و قواعد مد نظر وی را جامهی عمل پوشانده است.
اینترنت به خودی خود ایدهای بود که تسلا در مصاحبهٔ خود با Colliers در سال 1926 پیش بینی کرده و یک شبکهٔ بی سیم را با جزئیات بسیار توصیف کرده بود. او همچنین جزئیاتی از تلفنهای هوشمند که میتوانند در جیب ما قرار بگیرند ارائه کرد و نیز از امکان برقراری ارتباط با استفاده از صدا و فیلم گفته بود.
تسلا روزنامههای رادیویی، پخش زنده و ویدئو کنفرانس را پیش بینی کرده بود. همچنین قابلیت ارسال اسناد، قطعههای موسیقی و ویدئو به هر کجای جهان را وصف کرده بود. او اینترنت اشیاء، اتومبیلهای خودران، پهپادهای خودران و رباتها را پیش گویی کرده بود. جالب است بدانید که آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته وزارت دفاع ایالات متحده در دههٔ 1960 به توسعه مراحل اولیهٔ اینترنت به عنوان یک شبکه غیر متمرکز برای دفاع کمک کرد.
هنری فورد، توماس ادیسون و باکمینستر فولر هر یک معتقد بودند که ممکن است یک ارز با پشتوانهٔ انرژی، نظریهٔ پایان جنگها را تسهیل کرده و جایگزین طلا شود. امروزه به لطف تلاشهای ساتوشی ناکاموتو و تعداد بیشماری دیگر، این آرمان در بیت کوین محقق شده است. بسیار جالب است که بدانیم این مخترعان همگی تا حدودی از پیش بینیهای تسلا الهام گرفتهاند.
شکی نیست که تسلا با اختراعات خود بشریت را صدها قدم به پیش برد. او اولین موتور جریان متناوب (AC) را اختراع کرد و فناوری تولید و انتقال جریان متناوب را توسعه داد، که هنوز استاندارد جهانی انتقال نیرو است. او نوسان سازهای الکتریکی (اوسیلاتور)، متر و سیم پیچ تسلا (یک ترانسفورماتور فشار قوی) را اختراع کرد. او دو سال قبل از مارکونی ارتباطات رادیویی را به جهانیان معرفی کرده بود. او همچنین با شرکت جنرال الکتریک برای ساخت اولین نیروگاه مدرن با نصب ژنراتورهای AC در آبشار نیاگارا همکاری کرد.
نیکولا تسلا (حدود 1899) در آزمایشگاه کلرادو اسپرینگز خود در کنار سیم پیچ تسلا “انتقال دهندهٔ بزرگ کننده” خود نشسته است. منبع
در سال 1917، او ایدهٔ ساخت دستگاهی را داد که امواج انرژی اکتشافی را از خود ساطع میکرد و اپراتورها را قادر میساخت تا مکان دقیق کشتیهای دور دست دشمن را تعیین کنند. وزارت جنگ نظریهٔ “اشعه کاوش” تسلا را غیرممکن و شوخی قلمداد کرد. سالها بعد، اختراع جدیدی با استفاده از فناوری مشابه، به پیروان متفقین در جنگ جهانی دوم کمک کرد. این فناوری رادار نام داشت.
در سال 1943 هنگامی که تسلا از دنیا رفت، FBI دستور داد که اموال او توسط دفتر اموال بیگانگان توقیف شود. جان جی ترامپ (عموی دونالد جی ترامپ)، که پروفسور MIT، مهندس برق و دستیار فنی کمیتهٔ تحقیقات وزارت دفاع ملی بود، تمام مقالات تسلا را بررسی و آزمایش کرد که همچنان که حفظ شده و طبقه بندی شده نگهداری می شوند. اعتقاد بر این است که دولت به سلاحهای انرژی تسلا یا حداقل نظریههای ساخت آنها علاقهمند بوده است.
یک امید جدید: بررسی مجدد اصول تسلا
حدود یک ماه پیش، جیسون لاوری، افسر مأمور در نیروی فضایی ایالات متحده و یکی از همکاران دفاع ملی ایالات متحده و نیز عضو سابق MIT، یک مقاله در مورد بیت کوین به عنوان خاتمه دهندهٔ جنگها ارائه کرد.
وی اظهار داشت که ماینرهای الگوریتم اثبات کار (proof-of-work) از نظر عملکرد با نیروهای پیاده نظام نقشی یکسان دارند و میتوانند به عنوان جایگزین جنگها با دستیابی به اجماع جهانی در مورد وضعیت فعلی و زنجیره آزادی و مالکیت مورد استفاده قرار گیرند.
لاوری در توییتر خود از جامعهٔ کریپتو و بیت کوینرها دعوت کرد تا در مورد نظریهٔ او بحث و گفتگو کنند. سپس مشخص شد که نظریهٔ لاوری بر اساس همان اصولی است که تسلا در مورد رقابت جهانی ماشینهای “انتقال انرژی” به عنوان جانشین صلح آمیز و بدون خون برای جنگ توصیف کرد.
در حالی که تسلا به جای استخراج کنندگان (ماینر) بیت کوین، پهپادها و اشعههای مرگ را تصور میکرد، اصول اساسی نظریههای آنها به طرز چشمگیری مشابه است و بدون شک، این یک موضوع جالب برای بررسی و تحلیل خواهد بود.
سختیهای تأمین سرمایه برای تسلا
جاه طلبیهای نظامی تسلا او را تا حدودی به تونی استارک از عصر حاضر شبیه میکرد. اگرچه بر خلاف استارک افسانهای، تسلا فاقد بودجهٔ کافی برای به ثمر رساندن ایدههای خود بود. چشم انداز آتی تسلا این بود که به عنوان بخشی از سیستم بی سیم جهانی (World Wireless System) خود “انرژی رایگان” بی سیم را به کل سیاره بیاورد که میتواند انرژی را از اتمسفر گرفته و بدون نیاز به سیم یا سوختهای فسیلی در اختیار همهٔ دستگاههای الکترونیکی قرار دهد.
“برق در همه جا به مقدار نامحدود وجود دارد و میتواند ماشین آلات و دستگاهها را در سراسر جهان بدون نیاز به زغال سنگ، نفت ، گاز و یا سایر سوختهای رایج به حرکت درآورد.” -نیکولا تسلا
در سال 1901، تسلا 150 هزار دلار از بانک جیپی مورگان (J.P. Morgan) سرمایه دریافت کرد تا آنچه را که به عنوان فرستنده رادیویی ارتباطات یعنی برج واردنکلیف (Wardenclyffe)، عنوان کرده بود بسازد. این معامله به جیپی مورگان 51 درصد سود و همچنین 51 درصد سهام در ثبت اختراعات بی سیم فعلی و آینده را که از این پروژه ایجاد میشد، ارائه میکرد. مورگان بر این باور بود که میتواند انحصار ارتباطات رادیویی ماورای اقیانوس اطلس را در اختیار داشته باشد.
طی چند سال آینده، تسلا اعلام نیاز به بودجهی اضافی کرد اما جیپی مورگان با آگاهی از این که هدف اصلی تسلا فقط ارسال سیگنالهای رادیویی و ارتباط بی سیم نبود، بلکه انتقال بی سیم انرژی و برق به اصطلاح رایگان به هر نقطه از کره زمین بودجهدهی به این پروژه را متوقف کرد. گفتنی است که تسلا قصد داشت از رسانا بودن پوستهٔ زمین استفاده کند و به منبعی رایگان و نامحدود از الکتریسیته دست یابد.
در صورت تحقق این ایده، وضعیت تأمین انرژی در زمین به کلی دگرگون میشد، اما تسلا در سال ۱۹۰۶ میلادی سرانجام این پروژه را رها کرد. برخی ادعا کرده اند این پروژه از جانب ذی نفعان حوزهٔ انرژی متوقف شد و جیپی مورگان به همین دلیل پس از مدتی از ادامه تأمین سرمایه آن منصرف شد. حتی اگر ایدههای او در عمل امکان پذیر می بود.
امروزه دانشمندان مدرن با نظریههای تسلا در مورد استفاده از انرژیهای آزاد مخالفاند و میگویند تا آنجا که ما از میدانیم، این نظریهها عملی نمیشدند. با این حال، نکتهٔ مهم این است که او به طور کامل به آزمایش و اثبات نظریههای خود نپرداخت.
اگر بیت کوین در زمان تسلا وجود داشت، نیاز به پرداخت پولی که اینگونه دستخوش قصد و غرض ذینفعان حوزهی انرژی بود را برطرف میکرد. استخراج بیت کوین یک مکانیزم پاداش بدون نیاز به مجوز و مقاوم در برابر سانسور است که ارزانترین و مطمئنترین منابع انرژی را تأمین میکند. تسلا میتوانست به طور فرضی، بودجهی مورد نیاز آزمایش خود را با پاداشهای ماینینگ تأمین کند. هرچه طرحهای اولیهی او موفقتر و کارآمدتر میبود، پروسهی ماینینگ او موفق تر میشد و بودجه بیشتری برای افزایش آزمایشهای خود تأمین میکرد.
بیت کوین به عنوان یک ماشین حقیقت
بیت کوین به عنوان یک دفتر کل فساد ناپذیر و تغییر ناپذیر که کلاهبرداری را از میان میبرد، تحت عنوان “ماشین حقیقت” توصیف شده است. اما این یک ماشین حقیقت برای اثبات فناوریهای نوظهور انرژی و میزان کارآمد و قابل اعتماد بودن آنها بدون تعصب و غرض ورزی است.
بیت کوین یک ماشین حقیقت مبتنی بر فیزیک است که با حذف بوروکراسی و حمایتگرایی از فرایند علمی، بشریت را به جلو میبرد، در حالی که امکان شکستها و تخریب خلاق را نیز فراهم میکند.
این امر بشریت را در “معیار کارداشف” بالا میبرد. معیار کارداشف به معنی اندازهگیری پیشرفت یک تمدن با میزانی از انرژی که به کار میگیرد است که توسط ستاره شناس اهل شوروی نیکولای کارداشف، در سال 1964 مطرح شد.
بیت کوین تولید مقادیر عظیمی از ارزانترین انرژی را تأمین میکند که به نوبهٔ خود میتواند ایدهٔ اتمام جنگها را تقویت کند.
با وجود بیت کوین، دیگر مجبور نیستیم به یک مهندس که ادعاهای خارق العادهای دارد اعتماد کنیم یا از درک معیوب خود در زمینهی فیزیک نا امیدانه دفاع کنیم. در عوض، دکلهای استخراج بیت کوین را میتوان مستقیماً در هر آزمایش انرژی و برقی به کار گرفت. برای بیت کوین اهمیتی نداردکه منبع انرژی پشت پریز برق چیست. اگر آن آزمایش به هر نحوی پیشرفت در تولید انرژی را حاصل شود، خالق آن به سرعت پاداش میگیرد، در دفتر کل ثبت میشود و در اسرع وقت بودجهی مورد نیاز برای ادامهی عملیات خود را دریافت میکند. در غیر این صورت، آزمایش بدون پاداش شکست میخورد. استخراج کنندگان بیت کوین قابل جابجایی هستند، قابل اجاره کردن هستند، میتوانند به هر منبع تغذیهای، در هر مکان دور افتادهای، به صورت قابل حمل متصل شوند و در هر حالتی آمادهی پرداخت پاداش این انرژی با پول نقد هستند.
در سال 1971 چه بر سر علم فیزیک آمد
آرتور سی کلارک جملهٔ معروفی دارد که میگوید: “هر فناوری به اندازه کافی پیشرفته از جادو قابل تشخیص نیست.” تسلا اغلب به عنوان یک جادوگر شناخته میشد و با داشتن شهامت فکر کردن و داشتن نگاهی متفاوت در مورد جهان، نسل بشر را به متحول کرد. مشکلی که بشریت اکنون با آن روبروست این است که ما از زمان کنار گذاشتن استاندارد طلا توسط ایالات متحده در سال 1971 تا به حال در فیزیک چنین جادویی نداشتیم.
اریک واینستین یکی از چندین مدعینی است که این واقعیت را بارها فریاد زده است که علم از دهه 1970 متوقف شده است.
“ما مردم را لحظه به لحظه دلسرد میکنیم… ما طرز تفکری داریم که ما را با خود صادق نگه میدارد تا فکر نکنیم به چیزی رسیدهایم که واقعاً نتوانستهایم برسیم… اما این نوع تفکر اکنون به گونهای شده است که همه را از حرکت و انجام کارها ترسانده است.” – اریک واینستین ، “چه چیز لعنتیای در سال 1971 اتفاق افتاد؟”
واینستین این (استاندارد طلا) را یک پدیده پولی محض نمیداند. او معتقد است که این مسئله مربوط به بروکراسی، تشریفات زائد، حمایت گرایی (سیستم حمایت از تولیدات داخلی) و شفافیت است. او معتقد است که فیزیکدانان برای انجام کارهای آزمایشی خود باید با “صندوق شلختگی” (پولی که برای هدفهای غیرقانونی بکار میرود بویژه برای رشوههای سیاسی) دولت تنها بمانند.
در حالی که ممکن است واینستین بیت کوین را به عنوان یک راه حل نبیند، اما بیت کوین میتواند چیزی را ارائه دهد که دولت و دانشگاه نمیتوانند. بیت کوین یک آزمایشگاه جهانی آزمایش انرژی با یک رقابت آزاد در هر ده دقیقه بر روی بلاکچین است. بیت کوین تعیین کنندهی حقیقت برای معتبرترین و ارزانترین اشکال انرژی است. بیت کوین یک صندوق انرژی همگانی است که به طور خودکار پاداشهایی را برای اکتشافات انرژی توزیع میکند و کلاهبرداران را که سعی میکنند کارهای شیادانه انجام دهند، کنار میزند. گروههای مختلف میتوانند مولدهای قدرت آینده را ایجاد کرده و ماینرها را برای آزمایش آنها فرا بخوانند سپس سود را تقسیم کرده و عملیات را ادامه دهند. در این مسیر شکستها با نابودی فاجعه بار خلاقانه که ما به شدت به آن نیاز داریم تا ایدههای بد را از بین ببریم کنار گذاشته میشوند.
بیت کوین برای اولین تماس با فرازمینیها
بیت کوین نه تنها میتواند به عنوان یک ماشین حقیقت زمینی برای آزمایشها و تجربیات عمل کند، بلکه از نظر تئوری میتواند به عنوان یک ماشین حقیقت برای تمدنهای سیارات دیگر نیز عمل کند. دروو بنسال در مجموعهی “نجوم بیت کوین” خود عنوان کرده است که بیت کوین میتواند به عنوان “lingua francas” (زبانی که بین مردم یا گروهی که زبان مشترکی با هم ندارند و زبان های مادری یکسانی ندارند به عنوان زبان سوم مطرح میشود و با آن ارتباط برقرار میکنند را Lingua Franca می گویند) مورد استفاده قرار گیرد. این زبان جهانی به تمدنهای دور میتواند به طور واقعی ثابت کند که تولید انرژی ما چقدر پیشرفته است و آیا ما شریک تجاری شایستهای خواهیم بود.
“قابلیت دسترسی بالا و قابلیت پارتیشن بندی بلاکچینها و زمان اجماع طولانی مدت آنها برای شبکههای ارتباطی بین ستارهای ایده آل است.” – دروو بانسال ، “نجوم بیت کوین: قسمت سوم”
و در بلاکچین قدرت بیت کوین، یک ماشین حقیقت محلی و جهانی برای پول، امور مالی و انرژی نهفته است. یک آزمایشگاه انرژی جهانی و بدون نیاز به مجوز که به اندازهی کافی قدرتمند است تا پیشرفتهای ما در زمینهٔ انرژی را به همشهریان جهانی خود و تمدنهای دور ثابت کند.
حتی اگر رویای تسلا در مورد “انرژی رایگان” غیرممکن باشد، بیت کوین همچنان به عنوان داور حقیقت در یافتن ارزانترین و مطمئنترین انرژی بشریت از طریق بازار آزاد عمل میکند. هیچ فناوری دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد. مانند چشم انداز تسلا در مورد میدان نبرد بی طرف، بیت کوین این نبرد انرژی سرمایه داری را از انسانهای خطاکار دور میکند و وارد فضای مجازی میکند.
حتی اگر ما به عنوان یک گونهی جانوری شکست بخوریم (منقرض شویم)، باستان شناسان احتمالی بیگانه میتوانند با تجزیه و تحلیل یک نود کامل بازیابی شده از بلاکچین بیت کوین متوجه شوند که ما توانستهابم تا به چه حد از معیار کارداشف صعود کنیم. بیت کوین یک کناف در هم پیچیده از حقیقتی تغییر ناپذیر است.
آیندهای پربار و پایدار
تسلا کاملاً از عوارضی که سوختهای فسیلی مانند زغال سنگ بر محیط زیست وارد میکنند آگاه بود. او همچنین اهمیت در نظر گرفتن اثرات خالص درجه دوم و سوم را در مورد سنجش منافع خالص یک فناوری برای جامعه درک کرد. او دید که چگونه میتوان از چیزی مانند آهن برای ساخت آسمان خراشهای باشکوه و همچنین کشتیهای مخرب نظامی استفاده کرد.
مقالهی سال 1900 او، “مشکل افزایش انرژی انسانی”، توضیح داد که چگونه بشریت میتواند به صلح، رفاه و پایداری جهانی برسد، نه از طریق رشد، بلکه از طریق تولید انرژی فراوان و بدون محدودیت در هماهنگی و برداشت از زمین و خود جهان.
تسلا میتوانست بیت کوین را به خاطر ویژگیها و ساختار پاداشی آن دیوانه وار دوست بدارد. بیت کوین به او آزادی مالی میداد و به او اجازه میداد بدون اینکه زیر بار منت خیرین بلاتکلیف برود، آزمایشهای خود را انجام دهد. بیت کوین یک فضای مجازی برای طرح نبرد انرژی مبتنی بر ماشین بدون نیاز به خونریزی انسان که او متصور شده بود را ایجاد میکرد. در نهایت آزادی علمی را به عنوان یک آزمایشگاه آزاد برای آزمایشهای آزادانه، تخریب خلاق، رقابت و پاداش برای کارهای اثبات پذیر ارائه میکرد. این همان اثبات کار بر روی غیر متمرکزترین بلاکچین در جهان به عنوان یک حوزهی جعل نشدنی برای آزمایش در ترمودینامیک و تولید انرژی نسل بعدی است.
تسلا خیلی زودتر از بیت کوین به دنیا آمده بود، اما نسل بعدی آزمایشگران میتوانند از قدرت بیت کوین استفاده کنند تا شانس ما را برای داشتن آیندهای روشن تر، صلح آمیزتر و پربارتر تقویت کنند. اگر وفور انرژی پایدار امکان پذیر باشد، بیت کوین میتواند به ما در تبدیل آن فناوری پیشرفته از جادو به واقعیت کمک کند. همزمان با اینکه ما سفر را برای تحقق رویاهای تسلا برای جهان و بشریت آغاز میکنیم؛ بیت کوین مجسم کننده و تصویر ساز امید جمعی ما برای دست یابی به این رویا است.
منبع:bitcoinmagazine.com